تاریخ : نوزدهم نوامبر 2010 ساعت: 20:57 لوکشین: خارجی،شب، برج ایفل، بالاترین قسمت،میان باران و مه و نور برداشت یک صدا، دوربین، حرکت: من ایستاده بودم، خیس از باران،یخ کرده، خیره به شهر پاریس... و نگران
از من خبر میگیرد... مدام... دورادور. اما هیچ وقت از آن حد مجاز نزدیکتر نمی آید. دقیقا مثل مُرده ها که به خواب زنده ها می آیند... توی خواب، مُرده ها همیشه در حال رفتن از جائی به جائی اند...مُرده ها م