-چه جالب! شما هم چپ دست هستید خانوم بلوریان!
جا میخورم
جوری به دست چپم نگاه می کنم که انگار به دست یک آدم دیگر، انگار به دست یک آدم مرده دارم نگاه می کنم
می گویم:من راست دستم
می خندد: حالا مگه اشکالی داره که شما چپ دست هستید؟!
حقیقت را نمی پذیرد
و حقیقت اینست که من راست دستم
او حقیقت را نمی پذیرد چون او حق دارد
چون یک ساعت تمام است که زیر نگاههای کنجکاو او با مهارتی عجیب دارم با دست چپم غذا می خورم، تلفن می کنم، زتدگی می کنم.... چرا باید باور کند؟چرا
در فیلم (راه بی بازگشت) من نقش دختری چپ دست را بازی می کردم
چپ دست بودن دختر مهم بود
چون به همین دلیل پلیس کشف می کرد که قاتل کسی است که با دست چپش 12 ضربه چاقو به مقتول زده است
به دلیل راست دست بودنم، در تمام مدت فیلمبرداری، چه در مقابل دوربین، چه پشت صحنه، چه در زندگی معمولی ام همه کارهایم را با دست چپ انجام می دادم که چپ دست بودن نقش را کاملا طبیعی بازی کنم
اوایل سخت بود
اما کم کم همه چیز رو براه شد
و حالا دو ماه از آن روزها می گذرد
اما انگار هنوز این تمرین، بی آنکه بدانم، پنهانی با من زندگی می کند
خیلی وقتها
خیلی وقتها
چیزهایی که به اجبار یا به دلخواه فراموش کرده ایم در نقطه ایی موثر، در قلب و ذهن ما
خیلی راحت
دارند با ما زندگی می کنند
و یک روزی یک جایی، با یک سوال ساده، یا یک اتفاق کوچک، یاحس کردن یک بو، یا شنیدن یک آهنگ قدیمی
بالاخره با این واقعیت روبرو می شویم
که هیچ چیز ، هیچ وقت کاملا فراموش نمی شود...
Comments