من امروز حالم خوب است...
من امروز یک کار بزرگ انجام داده ام
من امروز آرزوهایم را روی کاغذهای کوچک سفید نوشتم و در بلندترین نقطه ی تهران رهایشان کردم تا بر آورده شوند...
به کاغذهای سفید نگاه میکردم... به باران ملایم آرزوهایم...
و فکر میکردم به خدایی که به قول بابا : " به مو می رساند اما پاره نمیکند"
و لبخند زدم
به آسمان، به بابا، به خدا... و فکر کردم که امروز چقدر حالم خوب است....
پ.ن: کسی را دیده ام... همین دیشب... و دیدنش مثل یک اتفاق بود ...و حالا حالم مثل کسی است که دست دراز کرده تا باریکه ی لطیف نور را لمس کند...
Comments